داد زد دنبالم نیاین، موندیم‌بیرون از بیمارستان، تنها رفت تو،چند دقیقه بعد زنگ زدم گفت باید چکاپ انجام بدن، سی تی اسکن، ریه، خون، سرفه زد قطع کرد. زنگ زدم گفت چهل دقیقه دیگه. چهل دقیقه می تابیدم و با سه چهار متر فاصله خانم جوانی هم می تابید، بابا کنار ماشین بود کسی آن طرف با فاصله ایستاده بود می گفت:" حالا خودش میاد بیرون." 

بعد چهل دقیقه اومد بیرون رنگ پریده بود ولی بیرون بود و همین طور که زیر لب می گفت:" منفی" خیره شده بود به زنی که با سه چهار متر فاصله دور خودش می تابید. پرستاری از اورژانس بیرون آمد داد زد:"خانم شما برادرت مثبت شد، خودم بیا تو." 

پ.ن: مراقبت لطفا.

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ آزمایشی بازرگانی یراق قزوینیان + 09124881588 + بازرگانی قزوینیان گاه نوشته های یک فریبا امین اس اچ راستین بار آفِرَت ژاندارک معرفی روش های کسب درآمد گاه نوشت بسته شد.