حدودا دو ماهی هست که تو صفحه ی اینستاگرامم فیلم های کوتاهی از زندگی روزمره ام رو منتشر می کنم و از یه جایی به بعد ناخودآگاه هایلایتشون کردم که تا همیشه بمونن!
طبق هایلایت بعد از ظهر پنج هفته ی پیش، یک روز بارانی به شدت دلگیر! ( اینجا روزهای عادی هم دلگیرن) روی تخت افتاده بودم و همین طور که صدای جارو کشیدن بچه ها روی سرم رژه می رفت به صندلی بلاتکلیفِ وسط اتاق خیره بودم!
امروز بعدازظهر به نقطه ای خیره بودم که قبلا یه صندلی بلاتکلیف وسط اتاق بود، به شدتِ خودم بلاتکلیف!
یاد قول دیشبم افتادم به دوست، ته مونده ی انرژیمو جمع کردم بلند شدم و چند تا هویج انداختم تو قابلمه و رفتم سمتِ آشپزخونه!
شاید یه دم عصری که چای و با حلوای هویج اونم از نوع ویارونه خورده باشی، بتونی بلند شی بدون ترس از آینده و بدون حسِ بلاتکلیفی مفرط ادامه بدی.
پ.ن: شاید، حالا هر چی :)
عکس:چای احتمالا معجزه می کنه.
درباره این سایت